بعد از جیتاک 2 کمی محبوبیت پیدا کرده بودم، البته بیشتر به خاطر نوع بیانم که کلا برام مهم نیست کی هستم و کجا هستم، راحت و خاکی و بچه پایین طوری و زود هضم، حرفم رو میزنم. از اون ایونت به بعد معمولا ازم زیاد مشورت میگرفتن و منم انصافا تا جایی که سوادم قد بده راهنمایی میکنم.
یه روز سارا نظری بهم پیام داد که ما یکسری افراد رو جمع کردیم در مورد روش ورود به بازار بین المللی توضیحاتی بهشون بدیم و راهنماییشون کنیم. تو میتونی در زمینه فعالیت حرفه ای در لینکدین و چطور خلاق تر باشیم حرف بزنی برامون؟
گفتم آره. فقط مخاطبان کیا هستن؟
گفت یه عده برنامه نویس! درجا برگ و بارم ریخت! آخه من تا همین چندوقت پیش فکر میکردم که برنامه نویسی خودش یه برنامه داره مثل مثلا فتوشاپ که دانلودش میکنن و اون تو یه داکیومنت باز میکنن و برنامه رو مینویسن بعد سیو میکنن و روش دابل کلیک میکنن باز میشه و اجرا میشه!!!
سرتون رو درد نیارم، از اونجایی که اعتقاد دارم خلاقیت در هر زمینه ای نیازه و زندگی بشر رو راحت تر میکنه، مطمئن بودم در برنامه نویسی هم نیازه. پس تایید دادم و توی وبینار که دقیقا یادم نیست، نیم ساعت یا یکساعت تایم صحبت داشتم، در مورد ذات خلاقیت و دیده شدن صحبت کردم. باورم نمیشد چقدر برای بچه های برنامه نویسی این مبحث جذاب بود و استقبال سنگینی شد. بعدش هم پیامهای زیادی تو لینکدین بهم میدادن و ازم راهنمایی میگرفتن و هربار یک جون به جونهام اضافه میشد.