برای من خیلی پیش اومده که ازم خواستن برای مذاکره یا مصاحبه به سازمانی برم، بعد از کلی کلنجار رفتن باهم، فهمیدم یه نفر رو میخوان که فقط طرح خلاق بزنه براشون!
ببینین دوستان، کلا یک دیزاینر، اصولا باید خلاق باشه. پس اگر طرح خلاقی در سازمانتون تولید نمیشه باید یه فکری به حال تیم طراحیتون بکنین.
حالا بعد از اون ما یه پوزیشن آرت دایرکتور داریم (art director) که به نام مدیر هنری میشناسیمش. کارش چیه؟ یکسری مودبورد برای تیم طراحی تولید میکنه تا یکسان سازی بین طرح ها به وجود بیاد و خروجی مناسب با خط مارکتینگ داشته باشیم.
حالا تا اینجا پس میدونیم که مدیر هنری هم نظارت و جمع بندی برای آرت وورک رو داره.
بعد از این پوزشن ما، کریتیو دایرکتور داریم (creative director) که آشنایی کامل به دیزاین و تا حدودی کپی رایتینگ داره و طرح نهایی برای یک کمپین یا هر خروجی دیگه رو با تیمهای مختلف محتوایی و مارکتینگی همسان و نهایت خلاقیت ممکن رو به تیمها تزریق میکنه.
معمولا این پوزیشن وظیفه داره بیشترین خلاقیت ممکن رو همراه با حفظ تعادل بین، کپی، ویژوال و مارکتینگ از تو کار نهایی بیرون بکشه.
و اما افسر ارشد خلاقیت کیه:
توی نظام و نظامیگری معمولا دو افسری که هم درجه باشن، هرکدوم که سابقه بیشتر داره، دستور دهنده حساب میشه و البته مسئولیت تمام قضایا هم با اونه.
حالا شما فکر کنین که یک کریتیو دایرکتور (creative director) بنا بر سابقه بیشتر، در چارت کلی یک سازمان حرکاتی انجام میده که مثلا میشه به این موارد اشاره کرد: ارائه ایده خلاق برای تیم مارکتینگ به خاطر داشتن خروجی بهتر، درگیری با ایدههای خلاق در واحد منابع انسانی، درگیری در ایدههای خلاق در هویت اصلی سازمان و شخصیت برند و تعریف کاراکترهای سازمانی، درگیری در مبحث خلاقیت پروداکت و جذابیت اون و ….
پس میشه گفت: افسر ارشد خلاقیت، باید خلاقیت رو به طور دائم به رگهای سازمان تزریق کنه و معمولا نمیشه در مقاطع جزیی و مثلا ماهانه یا هفتگی اون رو سنجید و نهایتا در خروجی و دید کلی بیرونی به سازمان تاثیرات مهمی داره و جذابیت برند و نهایتا فروش میشه یه خروجی برای این افسر خسته و پیر!
یعنی میشه گفت این آدم اصلا سیستم کامپیوتر سنگین نیاز نداره، نهایتا یه سرفیس ساده که کارهاش رو راه بندازه کافیه. احتمال داره این فرد تو اتاقش نشسته و یکی از نیروها بابت اعتمادی که بهش شده بیاد و درد دل کنه، طبعا خروجی این درد دل باید به واحد منابع انسانی برسه و با یک روش حل خلاق این قضیه به برندکارفرمایی بچسبه.تمامی ویژن بیرونی که یک برند میتونه داشته باشه مستقیم و غیرمستقیم از خروجی های این پوزیشنه. حتی جایی هست که این فرد میتونه برای برند، مثلا یک موسیقی تولید کنه، جایی که حس میکنه برند یا سازمان نیاز به صدا داره.
و اما این پوزیشن با چه پوزیشنهایی درگیره:
۱. مدیر ایدهپردازی و نوآوری
۲. مدیر تبلیغات و بازاریابی خلاقانه
۳. مدیر طراحی و برندینگ
۴. مدیر رسانههای اجتماعی و بازاریابی دیجیتال
۵. مدیر تولید محتوا و کپیرایتینگ
۶. مدیر روابط عمومی و ارتباطات عمومی
۷. مدیر هنری و طراحی گرافیک
۸. مدیر فروش و تجاریسازی
۹. مدیر تحقیقات بازار و تحلیل دادههای بازاریابی
۱۰. مدیر توسعه کسب و کار و محصول
11. مدیر برند کارفرمایی
12. هیئت مدیره و مدیرعامل
یک تعریف کلی و ساده و ادبیاتی تر هم میشه اینکه:
افسر ارشد خلاقیت به عنوان یکی از اعضای مدیریت در زمینه تحلیل و برنامهریزی استراتژیهای خلاقانه و نوآورانه برای سازمان فعالیت میکند. این شخص برای پیدا کردن راهحلهای خلاقانه برای مسائل مرتبط با کسبوکار، تیمهای مختلف را هدایت کرده و آنها را به سمت رسیدن به راهحلهای نوآورانه و ایدههای خلاقانه سوق میدهد. هدف اصلی این افسر، افزایش توانایی سازمان در تولید ایدههای جدید و بهبود فرایندها، محصولات و خدمات است.
با تشکر از ریک سانچز بابت کمک در تکمیل این مقاله
6 پاسخ
«قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری»
همه وقتی اثر پایانی و ارمغان استفاده از سرمایه انسانی خلاق و متخصص رو در یک سازمان میبینند شگفت زده میشوند و مشتاق به همکاری با این متخصصین و جذبشون.
اما پس از شروع همکاری چون دانش کافی ندارند عموما عجولانه و غیر منصفانه این بزرگواران را قضاوت کرده و تحت فشار قرارشان میدهند تا زمانی که این فشار گاها منجر به فرسایش و قطع همکاری نیرو با مجموعه میگردد. به امید روزی که قدر متخصصین خوب کشورمون رو بدانیم ✌🏻
ممنون از لطف بیکرانت حامد عزیز
سلام یاشار عزیز لذت بخش بود خواندن درخواست شغلت، نگاه طنزت به این قصه بیشتر کنایه به تلخی میزد، انگار یه بادوم تلخ افتاده باشه زیر زبونت و کل حس چشایی رو برات داره میاره جلوی چشمات
سپاس از حسن توجهتون
عزیزی یاشااااااااااااااااااااااااااااار جان
ممنونم